خلوت ترین جایی که میتونستم تو خونه مادربزرگم پیدا کنم انباری بود اونقدر ساکت بود که میشد برای ساعت ها بدون نگرانی به صدای افکارت گوش کنی 

این روزا خیلی احساس تنهایی داشتم از همه دور شده بودم فکر میکردم  که شاید برگشتن به وبلاگ میتونه یکم دلگرم کننده باشه اما اینطوری نبود!

هی فکر میکردم  به اینکه چیشد که ما آدما با هفت میلیارد جمعیت تنها ترینیم به اینکه چطوری این فاصله ها بین همه مون ایجاد شده همه ی ما آدما در اوج نزدیکی بهم دور ترینیم این فاصله از فاصله ای که دیوار های سنگی به بهانه ی کرونا ایجاد کردن هم بیشتره !

فرض کن 7میلیاردنفر! اگه یه قصرم داشته باشی بازم نمی تونی  همه شونو دعوت کنی.

پس چرا!چرا خونه ی قلب ما هیچ همنشینی نداره!

حتی اگر داشته، ما خودمون دورش کردیم دستشو گرفتیم و گفتیم از اینجا گمشو بیرون!

همیشه بخاطر آدمای دیگه در حق کسی که دوستمون داره جفا میکنیم و وقتی که اون آدم رفت بخاطرش همه رو از زندگی مون بیرون میکنیم!!!!!

خیلی عجیبه

من دیگه به این جمله که آدما موجوداتی اجتماعی هستن باورندارم یا اینطور نیستن یا خیلی وقته  که  دیگه خیلی از ماها آدم نیستیم!

 

 

 

 

 

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها